نوشته شده توسط : سحر

 

 

 

 

اس ام اس شب یلدا-مخصوص شب یلدا-شب یلدا-sms shab yalda-shab yalda

 تو خوبي! 
      تو بهتريني!
    تو تکي!
  .
 .

 .
 .
 .
اينم از هندونه شب يلدات. بذارش تو يخچال خنک شه ! يلدا

مبارک! 

 

 

                            

     

شب یلدا شد و میلاد خوش ایزد مهر

زایش نور از این ظلمت تاریک سپهر

شب یلدا شد و بر سفره دل باده عشق

رخ معشوقه و مدهوشی دلداه عشق

شب یلدایتان پرستاره و پرخاطره باد

   

  

 

 

 

یلداست بگذاریم هر چه تاریکی هست هرچه سرما و خستگی هست تا سحر از وجودمان رخت بربندد  امشب بیداری را پاس داریم تا فردایی روشن راهی دراز باقیست شب یلدا مبارک!

 

 

 

آری امشب شب یلدا است.....

شب فال.....

شب عشق.....

شب هندوانه.....

وشب آزادی وشب رهایی

چیزی به یادم نمی آید

جز اینکه

امشب شب تنهایی من است

یلدایت مبارک

  

   

امسال چه زیباست شب یلدای من  طولانی ترین شبی که به تو فکر مکینم و از یادآوری نگاه پر مهرت  شب سیاهم لبریز از نور عشق میشود معبودم یلدا

مبارک     

 

 

 

 

 

هر چه از روشنی و سرخی داریم برداریم کنار هم بنشیینیم و بگذاریم که دوستی ها سدی باشند در برابر تاریکی ها یلدایتان رویایی...روزهایتان پر فروغ،شبهایتان ستاره باران

 

 

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 270
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : 30 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سحر

دوست دارید بدونید چه رنگی هستید؟ پس ادامه مطلب رو بخونید به نظرم جالبه نظر شما چیه؟



:: بازدید از این مطلب : 262
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : 28 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سحر

 

I lose you again in circle of love and take refuge from my God, the only sentry to keep you in this circle. I'm sure I've taken a good sentry. Some times I feel pain in my eyes and can't beer any more tears. What should I do? If the challenging of love lasts years, if it has problems, if it needs power to encounter hardships, I've got to tolerate and stay. Should encounter and have patience and go on the challenge. I use power of love as the protector for my uncontrollable heart and also, I want him to protect you 
دگرباره تو را در ساحت مقدس عشق از کف می دهم و به خدای خود که تنها نگهبان تو برای حضورت در این ساحت است، پناه می برم. اطمینان دارم نگهبان خوبی برگزیده ام. گهگداری چشمانم می سوزد و طاقت اشکهای بیشتر را ندارد. چه کنم. توانم بسیار کم است. مبارزه عشق اگر سالها به طول انجامد، اگر پیچ و خم فراوان دارد، اگر قدرت برابری با ناملایمات می خواهد، باید بود و تحمل کرد. باید کشید و صبور بود و مبارزه کرد. یاد خدا را نگهبان دل افسار گسیخته ام می کنم و هم، از او می خواهم تو را پاس بدارد .
 
  
 
 
If all my friends were
to jump off a bridge
I wouldn't jump with them
I'd be at the bottom to
catch them.

اگر تمام دوستام بخوان از یه پل رد بشن،
من با اونا عبور نخواهم کرد،
بلکه اون طرف پل خواهم بود برای کمک به اونا

 
 
 
 
 
Three things in life that never fail
True Love
Determination
Belief

سه چیز که هرگز شکست نمی خورد:
عشق حقیقی
اراده
اعتقاد

The nearer the soul is to God, the less its
since the point nearest the circle is subject to the least motion.. disturbances

هر چه روح به خدا نزدیکتر باشد، آشفتگی اش کمتر است
زیرا نزدیک ترین نقطه به مرکز دایره، کمترین تکان را دارد
 
 
 

 

 
All I ever wanted is in you
Love, laughter, a pillow for my fears.
I want to give and to be given to
So I might feel myself flow through the years

Alive in you, the wonder of my tears



تو تجلی تمام خواسته هایم هستی
عشق لبخند، بالینی برای اشکهایم
من می خواهم به تو دل دهم ودل بگیرم
احساس می کنم خودم در طول این سالها جاری بودم
زنده ام با تو، ای شگفتی ساز اشکهای من



:: بازدید از این مطلب : 375
|
امتیاز مطلب : 67
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : 28 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سحر

دوستای گلم میخوام یه اتفاقی که تازگیها افتاد براتون بگم خواهشن نظرتونو بگین و اینکه چه برداشتی ازش میتونین داشته باشین خداییش هی تصمیم میگیرم اینترنت دیگه نیام ولی نمیشه حرفی نزدم ولی نمیخوام سکوت کنم : واقعیت اینه چند وقت پیش یه دفعه به دلم افتاد برای یه نفر کتاب بخرم 2 بار رفتم کتابفروشی چند تا از کتابهای وین دایر در نظرم بودولی چیزی دستگیرم نشد بلاخره رفتم و تو دلم گفتم مسوول کتابفروشی هر چی گفت اونو میخرم ازش پرسیدم اونم اومد به کمکم و از لای قفسه یه کتاب بهم داد به اسم بزرگترین فروشنده جهان این کتاب بر خلاف اسمش بیشتر یه کتاب فلسفی و خداشناسی وهستش واز حقایق زندگی میگه و یه کتاب هم گفتم هر کتابی که زود به ذهنم برسه میخرم یه دفعه کتاب حافظ اومد هر دو تا رو گرفتم و راهی منزل شدم بعد به اون زنگ زدم گفتم میخوام ببینمش و کتابها رو بدم ولی وقتی رفتم حافظ رو دادم و اون یکی یادم  رفت با خودم گفتم یه روز دیگه بهش خواهم داد حتی روز تولدش توی کیفم بود ولی بازم یادم رفت البته خیلی از حرفهام از یادم رفت وقتی رسیدم خونه کیفمو نگاه کردم نمیدونم چه حکمتی داشت چند روز بعد خودم خوندم جالب بود گفتم کاش اونم این کتاب رو خونده بود وقتی بهش اس ام اس زدم و راجع به کتاب گفتم اون عصبانی شد و ملامتم کرد و گفتش که جای یکی دیگه رو اشغال نکن  ولی آخه من بی هیچ قصد و غرضی براش کتاب گرفته بودم منظورش چی بود من مگه جای کسی رو اشغال کرده بودم؟من که جای خودمم یعنی چی؟ ولی اون دعوام کرد ،چه دلیلی میتونست داشته باشه ؟ بعدشم گفت آدم بی جنبه ای هستی من ناراحت شدم واشکم سرازیر شد و تو دلم گفتم خدایا تو تنها کسی هستی توی زندگیم که درکم میکنی خدا جونم دلم گرفته از این آدمها که همه چی رو یکطرفه میبینند و اصلا معلوم نیست برچه اساسی قضاوت هم میکنن یا ملامت میکنن  ولی به یه چیزی دلخوشم اینکه تنها خدا ندای قلب منو میشنوه به حرفهام گوش میکنه دعای صبح و شبم را میشنوه اینکه خدا با منه همین برام کافیه .

خدایا تو این روزهای محرم که همه برای مظلومیت امام حسین (ع) میگریند ازت میخوام به من دوستانی عطا کنی که مرا درک کنند و آنان را در پناه خود حفظ کنی .

خدایا ازت یاری میخوام و اینکه خودت پناهم باشی کافیه.

خدایا کمکم کن تا بهترین کارهارو انجام بدم و بی جهت مغرور نشوم .

خدایا به من بردباری و عدالت عطا فرما .

خدایا به من قلبی بخشنده و مهربان و خاطری آسوده عطا فرما که از کوره راههای زندگی بگذرم.

چکیده این کتاب ارزشمند:

مفهوم فداکاری انجام کاری خارق العاده نیست.

بهترین بخش زندگی انسان اعمال کوچکی مانند توجه و رسیدگی به دیگران هستند.

امروز را چنان زندگی میکنم که گویی آخرین روز حیات من است.

من با عشق به امروز سلام خواهم کرد.

دیگر هرگز منتظر و امیدوار نمیمانم تا فرصتها مرا در آغوش گیرند.

دعا کنید برام

خواهشن نظرتونو بهم بگین

یادتون نره ها.........



:: بازدید از این مطلب : 320
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : 21 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سحر

 

حسین (ع) بیشتر از آب تشنه لبیک بود

افسوس که بجای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند

و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند

در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می‌کنند اما برای حسینی که آزاده زندگی کرد٬می‌گریند.

اگر در جامعه ای فقط یک حسین و یا چند ابوذر داشته باشیم هم زندگی خواهیم داشت هم آزادی هم فکر و هم علم خواهیم داشت و هم محبت هم قدرت و سرسختی خواهیم داشت و هم دشمن شکنی و هم عشق به خدا...

حسین‏علیه السلام زنده جاویدی است كه هر سال، دوباره شهید می‏شود و همگان را به یاری جبهه حق زمان خود، دعوت می‏كند .

مقتدایان امام حسین‏ علیه السلام كسانى هستند كه از مایه جان خویش در راه خدا نثار مى‏كنند و به راستى حسین آموزگار بزرگی است كه هنر خوب مردن را در جان بى‏تاب انسان‏هاى عاشق، تزریق می كند

دکتر علی شریعتی

آری  درد امام حسین بی آبی و لب تشنگی نبود

و شهادت امام حسین از تشنگی و خصم دشمن نبود ،بلکه به خاطر بدبختی آن مردم بوده این روح حسین بود که تشنه جامهای لبیک مردم بوده وگرنه جسمش را همان هنگام که حجه الوداعش را در عرفات ناتمام گذاشت پاره پاره و مثله شده دیده بود و میدانست که میمیرد.

حسین تشنه آب نبود همچنان که عباس نبود. عباس جنگید تا جایی که دیگر بدنش جایی برای زخم خوردن نداشت. عباس تشنه اب نبود، تشنه اعتقادش بود .

به نظر من 2نگاه هستش به شهادت و پرواز و لبیک حسین که وارث ادم بود: یک نگاه احساسی حرکتی بوده شتاب زده و زود میرا. اما یک نگاه ذهنی و متفکر و متحرک است ، حسین تشنه لبیک همین نگاه بود. حسین تشنه اب نبود، تشنه شناخت بود. می خواست بداند ایا کسی خارج از ادای کلمات میفهمد عمق دعای عرفه را؟ کسی میفهمد چرا عرفات ناتمام ماند و به منا نرسید؟ کسی فهمید چرا حسین نه در منا که در نینوا به قربانگاه رفت و ثار الله شد؟ حسین تشنه اب نبود، تشنه لبیک بود

. حسین، رویش درخت عصیانی بود که از پستی این دنیای کوتاه تا ماورا سر برداشت . 

پرچم امام حسین،محرم اباعبدلله،عزاداری عاشورا،شهید کربلا،نینوا،لباس مشکی،imam hosein،karbala



:: بازدید از این مطلب : 267
|
امتیاز مطلب : 51
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : 19 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سحر

 


می خواهم به يک ساندويچ فروشی بروم و فکر کنم که آنجا يک رستوران پنج ستاره است.
می خواهم فکر کنم شکلات از پول بهتر است، چون می توانم آن را بخورم!
می خواهم زير يک درخت بلوط بزرگ بنشينم و با دوستانم بستنی بخورم .
می خواهم درون يک چاله آب بازی کنم و بادبادک خود را در هوا پرواز دهم.
می خواهم به گذشته برگردم، وقتی همه چيز ساده بود، وقتی داشتم رنگها را، جدول ضرب را و شعرهای کودکانه را ياد می گرفتم، وقتی نمی دانستم که چه چيزهايي نمی دانم و هيچ اهميتی هم نمی دادم .
می خواهم فکر کنم که دنيا چقدر زيباست و همه راستگو و خوب هستند.
می خواهم ايمان داشته باشم که هر چيزی ممکن است و می خواهم که از پيچيدگيهای دنيا بی خبر باشم .
می خواهم دوباره به همان زندگی ساده خود برگردم،می خواهم به نيروی لبخند ايمان داشته باشم، به يک کلمه محبت آميز، به عدالت، به صلح، به فرشتگان، به باران، و به . . .
اين دسته چک من، کارت اعتباری و بقيه مدارک، مال شما.

نظر

نظر

نظر یادتون نره ها......



:: بازدید از این مطلب : 459
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : 15 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سحر

 

BEST FRIEND

بهترین دوست

Your Love is Ur Heart,

عشقت, قلبت است .

Your heart is Ur Spouse,

قلبت, همسرت است.

Your spouse is Ur Future,

همسرت, آینده ات است.

Your future is Ur Destiny,

آینده ات ,سرنوشتت است.

Your destiny is Ur Ambition,

سرنوشتت, آرزویت است .

Your ambition is Ur Aspiration,

آرزویت, عروجت است

Your aspiration is Ur Motivation,

عروجت, انگیزه ات است.

Your motivation is Ur Belief,

انگیزه ات, اعتقادت است.

Your belief is Ur Peace,

اعتقادت, صلح و صفاست .

Your peace is Ur Target,

صلح و صفایت, هدفت است.

Your target is Heaven,

هدفت, بهشت است.

Heaven is no fun without FRIEND.

بهشت ,بدون دوست صفایی ندارد.



:: بازدید از این مطلب : 453
|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : 15 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سحر

 

یقین دارم که تو در کنار من هستی

حالا که چشم پوشی کرده ام از همه چیز تو را باز می یابم

دل من از قافیه زندگی  روی گردان نیست

ای رواق بهشت

شادی تازه ای سرمست کرده روحم را

خدایا بر مستی ام بیفزا

از میان بردار فاصله ها را

ای روشنایی پر فروغ از میان پلکهایم بگذر

که من میخواهم مثل آریل سبکبار پرواز کنم در آسمان

وبروم به دشتها ، بروم به کوه ،به دریا

بروم به اوج آسمان

که بروم کنار عشق و محبوبم

 



:: بازدید از این مطلب : 374
|
امتیاز مطلب : 47
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : 15 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سحر

 

دوستای گلم امروز 15/9/89 روز حسابدار هستش به عزیزترین دوستم و حسابدارها تبریک میگم همیشه موفق باشین

داراییهاتون روز افزون

بدهی هاتون کن فیکون

سرمایه تون شادی دلتون

سود زندگیتون سرشار

گردش وجه نقدتون بکام

گزارش اعمالتون مطلوب

روز حسابدار مبارک



:: بازدید از این مطلب : 419
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : 15 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سحر

 

همسر من منحصر به فرد است

چون او قوی است او عاشق قدرت است و در آسمان اوج میگیرد او خیلی توانا هستش  و من به قوی بودن  او ایمان دارم.

من هم عاشق فعالیت هستم و کار میکنم ولی همه چیز در دست اوست و اداره امور خانواده به دست قوی و توانای او اداره میشه

او همیشه در تلاش هست.

او قادر به انجام هر کاری هست و هر کاری شروع کند یقین دارم موفق میشود.

من و او هیچ مسئله ای با هم نداریم و اگر مسئله کوچکی هم پیش بیاد او خودش راه حل رو پیدا میکنه چون او حلال مسائل هست.

من حتی سکوت او را دوست دارم چون میدانم که او نیاز به سکوت و آرامش دارد ، موقعی که او سکوت میکند من هم به احترامش سکوت میکنم

من میدانم که او دوست دارد بعضی اوقات رها شود و تنها خودش با دوستانش باشد یا مسافرت رود و یا به دیدار خانواده اش برود .

من از همسرم قدردانی میکنم و بابت تمام کارهای خوبی که برایم انجام میدهد از او سپاسگذارم.

من تمام توناییهای او را تایید میکنم او بهترین شوهر دنیاست .

من به او اعتماد کامل دارم و با اطمینان خاطر خیلی از کارها رو به او میسپارم.

همسر من ایمان دارد و مرا تشویق میکند.

همسر من عاشق تحصیل هست و من تشویقش میکنم که ادامه بدهد و آرامش را مهیا میکنم تا راحتتر تحصیل کند.

همسر من با هوش هست  و او توانایی استنباط و درک مفاهیم بالایی دارد.

من و همسرم رابطه عاطفی خیلی قو ی و جاودانه داریم.

همسر من منحصر به فرد هست  و من به او افتخار میکنم  من همدل ،همسفر، همسو و هماهنگ در این ماموریت و تمام اهداف و رسالتش  هستم



:: بازدید از این مطلب : 361
|
امتیاز مطلب : 41
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : 15 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سحر

 

بنام خدای مهربان

خداوند قرآن را راهنماى مؤمنان خواند و گفت: " بندۀ من، نقش ایمان دردلت نوشتم، عطر دوستى من سرشتم، فردوس از بهر تو نگاشتم، دلت به نور معرفت آراستم، شمع وصل من افروختم، مُهر ِمهر برآن نهادم، رقم عشق در ضمیرت زدم، درلوح همه وصف تو نوشتم وهمه وصف خود نوشتم، و وصف ترا كه در لوح نوشتم، به جبرئیل ننمودم." و بازگفته شده كه :" این قرآن راهنماى اهل تقواست وشفا دهندۀ ایمان داران، آشنائى را سبب است، روشنائى را مدد، آئینۀ چشمها وچراغ دلها، شفاى دردها، نوردیدۀ آشنایان، بهارجان دوستان، اندرز ترسند گان، رحمت ایمان داران، چون دانى كه قرآن راهنماى متقیان است پس َنسَب ِ تقوا پیشه كن تا ترا در پردۀ عصمت خود نگاه دارد، كه فرداى رستاخیز همۀ َنسَب ها بریده شود جز َنسَب ِ تقواى، هركس امروز درپناه تقوا شد، فردا به جوار مولا رَسد، زیرا گرامیترین بندگان نزد خداوند با تقواترین آنانند." وبعد گفته شده: "همچنانكه ازخارستانى اگرگذركنى، جامه ها را جمع میکنی، و از آسیب خار می پرهیزى، امروز ازگناه بپرهیز."عروس حضرت قرآن نقاب آنگه بر اندازد / كه دارالملك ایمان را مُجرّد یابد ازغوغا



:: بازدید از این مطلب : 447
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : 9 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سحر

سلام دوستای گلم قالب وبلاگ رو عوض کردم خواهشن نطر بدین منتظرما

آقا نظرتونو بگین نظرتون مهمه ها گفته باشم

 

خوشا آنان که در بازار گیتی / خریدار وفا بودند و هستند / خوشا آنان که در راه رفاقت / رفیق با وفا بودند و هستند .



:: بازدید از این مطلب : 537
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : 7 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سحر

 

این نوشته هام  قطره اي از درياي وجودم براي تو عزيز دلم

تا به حال حرفهايم را با لبهاي نگاهم بازگو مي كردم ولي امشب مي خواهم با زبان قلم برايت

سخن بگويم تا بار

ديگر ثابت كنم كه لحظه لحظه زندگي ام  تو را فرياد می زند . 

امشب آمده ام با اشك هايم با تو سخن بگويم , با دانه هاي شفاف عشق كه از اعماق جانم

جاري مي شوند ...

صفحات دفتر آشنايي ما هر روز با عطر جديدي از عشق ورق مي خورد و من میدانم

كه آيا خواهم توانست بار عشق تو را به مقصد برسانم يا نه ؟

دوست دارم تو در كنار من بهترين لحظه ها را تجربه كني ,

دوست دارم تو نيز به مانند من طراوت عشق در چشمانت حلقه زند ,

دوست دارم در كنار من مملو از عشق باشي , مملو از عطر اميد....



:: بازدید از این مطلب : 429
|
امتیاز مطلب : 44
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سحر

 

باز کن ! این در را به رویم باز کن

دری که دیگران بسته اند باز کن

خستگی بر خاطرم  حل شده

باز کن در را به رویم باز کن

تا بیاسایم دمی از درد خویش

خوشی را از تو دارم ای مهربان

ریزم امشب اشک در بستر خویش

من سوی تو ای مهربان پناه آورده ام

از شهری ویرانه ی

سوی تو  کاشانه ی خویش

باز کن تا این شب تاریک را

با تو ای تابنده دلبر سر کنم

دامن پر مهر تو را به دست

تا به چشمای اشک بارم تر کنم...



:: بازدید از این مطلب : 445
|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : 3 آذر 1389 | نظرات ()